دوست دختر سابق دله علی در جریان سرقت نقابدار از جان خود می ترسید | فوتبال

می و علی در سال 2016 پس از ملاقات در یک کافه شروع کردند و به مدت پنج سال با هم بودند تا اینکه در سال 2021 از هم جدا شدند.

آنها تنها چند ماه پس از اینکه سارقان نقابدار از امنیت فرار کردند و در میانه اولین قرنطینه سال 2020 به عمارت شمال لندن آنها نفوذ کردند، برای همیشه از هم جدا شدند.

می، 29 ساله، در طبقه بالای اتاق خوابش با چراغ های خاموش در حال تماشای فیلم هیجان انگیز نتفلیکس Dead to Me بود در حالی که علی در طبقه پایین با دوستانش استخر بازی می کرد.

به گفته می، سارقان قبل از اینکه علی و یکی از دوستانش را برای جستجوی جواهرات گران قیمت مجبور کنند به طبقه بالا بروند، «با دله دعوا کردند».

می سان گفت: “فکر می کردم قرار است کشته شوم.”

«مثل یک فیلم بود. می ترسیدم همه چیز پیش بیاید.

راستش نمی‌دانستم بعداً قرار است چه اتفاقی بیفتد.»

دختر 29 ساله به قدری شوکه شده بود که به سختی می توانست به سؤالات سارقان پاسخ دهد و به سختی دستبند و ساعت خود را درآورد زیرا در حالت ترس به سر می برد.

سارقان نگران مدت زمانی بودند که در ملک بوده‌اند و در نهایت با اشیای قیمتی به ارزش حدود 350 هزار پوند فرار کردند.

من نمی توانستم در را از روی تختم ببینم، اما دوست دل اول آمد.

“آنها با وحشت نزد من آمدند و من بلافاصله متوجه شدم که چیزی اشتباه است. دوستش معمولاً به اتاق خواب نمی رفت.

«پشت دوستم، به سمت در، چیزی شبیه یک شبح وجود داشت. گیج شدم و گفتم دله؟ و آن مرد پاسخی نداد.

او شروع به پرسیدن همه چیز از من کرد و سعی کرد دستبند و حلقه‌هایم را از سرم بردارد.

“وحشتناک بود. فقط امیدوارم همه چیز تمام شود و ما در امان باشیم.”

می، یک مدل، همراه سگش، اونو، بود که سارقان نقابدار وارد اتاق خواب او شدند و شروع به پرسیدن جواهرات کردند.

«سگ را به توالت بردم، سپس به طبقه بالا رفتم. وقتی سارق وارد شد، اولین غریزه من این بود که از سگ محافظت کنم.

من به هیچ یک از سؤالات آنها پاسخ ندادم زیرا در شوک بودم و در آن لحظه نمی دانستم که دو نفر از آنها هستند – و آن یکی قبلاً از دله جواهرات می گرفت.

“من نمی توانستم جواهراتم را در بیاورم زیرا سگ را با وحشت پشت سرم نگه داشته بودم. من به درخواست های او پاسخ ندادم و می ترسیدم که آنها به اونو صدمه بزنند.

«نمی‌دانستم به آنها بگویم یا نه، و حتی نمی‌دانستم کجاست. من به آن فکر نکردم.”

پلیس در محل حاضر شد، اما سارقان قبلا ناپدید شده بودند و کسی دستگیر نشد.

می گفت: «احساس بسیار شگفت انگیزی است که بدانید افرادی که این کار را انجام دادند هرگز دستگیر نشدند و هنوز آنجا هستند.

اما آنها چیزهایی را برداشتند که می توان آنها را جایگزین کرد، بنابراین من خوشحالم که همه ما بدون هیچ چیز جدی از آن عبور کردیم.

«ساعت یک ساعت است، مهم نیست چه باشد. تا زمانی که در امان هستید، این مهمترین چیز است.”