۱۱ حقیقت درباره مارتین لوتر کینگ جونیور


دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور که در سال 1929 در آتلانتا، جورجیا به دنیا آمد، رهبر جنبش حقوق مدنی و یکی از نمادین ترین فعالان عدالت اجتماعی در جهان شد. دکتر کینگ با تاکید بر روش های خشونت پرهیز و اعتراض مسالمت آمیز، برای برابری سیاه پوستان آمریکایی، پایان دادن به فقر و عدالت برای همه تلاش کرد. در اینجا 11 واقعیت در مورد او وجود دارد:

#1. در اصل او قصد نداشت کشیش شود

دکتر کینگ از خانواده ای تحصیل کرده و دانش آموز ممتازی بود. در سن 15 سالگی شروع به تحصیل در کالج مورهاوس کرد، جایی که پدر و پدربزرگش در آنجا تحصیل کرده بودند. با این حال، مارتین جوان قصد ندارد مانند پدرش کشیش شود. او در رشته پزشکی و حقوق تحصیل کرد. مربی او – رئیس مورهاوس و الهی‌دان دکتر بنجامین میس – نظر او را تغییر داد. پس از فارغ التحصیلی، کینگ به حوزه علمیه رفت و مدرک لیسانس الهیات گرفت و به دنبال آن دکترای الهیات سیستماتیک در دانشگاه بوستون گرفت.

#2. آموزه های گاندی به شدت بر دکتر کینگ تأثیر گذاشت

دکتر کینگ نیز مانند گاندی به خاطر آموزه هایش در مورد خشونت پرهیز از خشونت و اعتراض مسالمت آمیز شهرت دارد. او درباره این فعال هندی از دیگران، از جمله مردخای وات جانسون، یاد گرفت. جانسون یکی از مهم ترین رهبران مذهبی آن زمان بود. در سال 1950، کینگ شنید که جانسون در فیلادلفیا درباره گاندی صحبت می کند. دکتر کینگ عمیقا متاثر شد و شروع به یادگیری بیشتر در مورد گاندی کرد. هوارد تورمن، یکی از استادان کینگ در دانشگاه بوستون، نیز آموزه های گاندی را با کینگ و سایر دانشجویان در میان گذاشت.

#3. رهبری دکتر کینگ در جنبش حقوق مدنی با تحریم اتوبوس آغاز شد

در سال 1955، رزا پارکس در آلاباما به دلیل امتناع از دادن صندلی خود در اتوبوس به یک مرد سفیدپوست دستگیر شد. NAACP و فعالان به سرعت وارد عمل شدند و خواستار تحریم اتوبوس شدند. انجمن بهبود مونتگومری (MIA) که توسط دکتر کینگ 26 ساله تأسیس شد، تحریمی را ترتیب داد که 13 ماه به طول انجامید. شهر عقب نشینی کرد و حتی رانندگان تاکسی سیاه پوست را به خاطر رانندگی تحریم کنندگان در اتوبوس جریمه کرد. در پاسخ، وزارت امور داخله سفرهای مشترک ترتیب داد. کینگ تهدید به مرگ شد و خانه اش بمباران شد. در نوامبر 1956، دادگاه عالی حکم داد که اتوبوس های تفکیک شده خلاف قانون اساسی است. سازماندهی سرسخت، عدم خشونت و موفقیت تحریم، توجه بین المللی را به رزا پارکس، کینگ و جنبش جلب کرد.

#4. دکتر کینگ 30 بار دستگیر شد

به دلیل فعالیت و مقاومت در برابر برتری سفیدپوستان، کینگ با چالش های زیادی روبرو شد. به گفته مرکز کینگ، او 30 بار دستگیر شده است. موسسه کینگ در استنفورد سابقه دستگیری ها و محکومیت های مختلف او را به دلیل مواردی مانند سرپیچی از دستور پلیس، سرعت غیرمجاز و پرسه زدن دارد. او یکی از شناخته‌شده‌ترین آثارش – نامه‌ای از زندان بیرمنگام – را در سال 1963 پس از دستگیری در جریان کمپین بیرمنگام، مجموعه‌ای از راهپیمایی‌ها و تحصن‌ها علیه نژادپرستی در آلاباما نوشت. او بدون کاغذ شروع به نوشتن در حاشیه روزنامه می کند و روی یادداشت هایی که به او می دهند تا زمانی که وکلایش یک کاغذ واقعی به او می دهند. پس از 8 روز، کینگ آزاد شد.

#5. شخصی در سال 1958 قصد کشتن دکتر کینگ را داشت

کینگ در سال 1968 ترور شد، اما ده سال قبل از آن زنی سعی کرد او را در یک امضای کتاب بکشد. History.com این حادثه را توضیح می دهد. کینگ 29 ساله بود و در حال امضای کپی‌هایی از گام به سوی آزادی بود که شرح تحریم اتوبوس مونتگومری بود. یک زن سیاه پوست خط را برید و با چاقوی هفت اینچی به سینه او زد. هنگامی که اطرافیانش سعی می کردند تصمیم بگیرند چه کنند، کینگ آرام بود. چاقو را بگذاریم یا بیرون بیاوریم؟ آنها او را رها کردند که انتخاب درستی بود زیرا نوک تیغه به طرز وحشتناکی به شریان اصلی کینگ نزدیک بود. او در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار گرفت و بهبودی کامل پیدا کرد و گفت که این تجربه دوباره بر اعتقاد او به خشونت پرهیزی تأکید کرد. ایزولا کوری، قاتل احتمالی او، بیمار روانی بود. او در طول بازجویی خود ادعا کرد که کینگ و NAACP با کمونیست ها کار می کردند و مانع از ادامه کار او شدند. او مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید تشخیص داده شد و در سال 2015 درگذشت.

#6. قسمت رویایی “من یک رویا دارم” به سختی گنجانده شد

سخنرانی دکتر کینگ با عنوان “من یک رویا دارم” یکی از مشهورترین سخنرانی های تمام دوران است. کینگ سخنرانی های دیگری نیز انجام داده است که در آن از رویایی برای فرزندانش صحبت کرده است، اما این خط هرگز در بین مخاطبان طنین انداز نشد. برای سخنرانی مارس در واشنگتن، خطرات بالا بود و کینگ می خواست سخنرانی بی نقص باشد. مشاوران او استنلی لویسون و کلارنس جونز اولین پیش نویس را نوشتند و بقیه سخنرانی را با حلقه داخلی کینگ مورد بحث قرار دادند. عبارت “من یک رویا دارم” بخشی از محصول نهایی نبود. در روز سخنرانی، جونز با دقت گوش می دهد و می شنود که هفت پاراگراف اول به صورت نوشته شده خوانده می شود. سپس ماحلیا جکسون، یک خواننده انجیل که قبلاً اجرا کرده بود، فریاد زد: «در مورد رویا به آنها بگویید، مارتین به بالا نگاه کرد، صفحات نوشته شده خود را کنار زد و شروع به صحبت خود به خود کرد. به یاد ماندنی ترین و قدرتمندترین جملات – که تبدیل به متنی از کل سخنرانی می شد – بداهه بود.

#7. اف بی آی دکتر کینگ را تحت نظر داشت

FBI که توسط کارگردان بدنام جی. ادگار هوور، طرفدار مارتین لوتر کینگ جونیور نبود. آنها در سال 1955 به دلیل رهبری او در بایکوت اتوبوس مونتگومری شروع به تحقیق در مورد او کردند. هوور معتقد بود که کمونیست ها بر فعالان تأثیر می گذارند. وقتی کینگ در سال 1964 از FBI انتقاد کرد و در سال 1967 علیه جنگ ویتنام صحبت کرد، نفرت از این سازمان بیشتر شد. اما در سال 1963، FBI کاری عمیقاً نگران کننده انجام داد. اندکی پس از سخنرانی “من یک رویا دارم” بود. اگرچه شاه را به کمونیسم ربط نمی داد، اما نظارت بر او روابط خارج از ازدواج را آشکار کرد. رئیس اطلاعات داخلی نامه‌ای بدون امضا به خانه کینگ فرستاد که نیویورک تایمز آن را به طور کامل در سال 2014 منتشر کرد. در این نامه، کینگ یک “کلاهبرداری کامل” خوانده شد و گفت که کینگ 34 روز فرصت دارد تا با خودکشی بمیرد وگرنه سوابق رابطه‌اش منتشر خواهد شد. . کینگ و مشاورانش به سرعت متوجه شدند که نامه از طرف FBI آمده است و هیچ پرونده ای منتشر نشد.

#8. دکتر کینگ “سه شر” جامعه را نام برد – نژادپرستی، ماتریالیسم افراطی و نظامی گری.

دکتر کینگ در سخنرانی به کنفرانس ملی سیاست جدید در سال 1967، دیدگاه های خود را در مورد مشکلات جامعه در یک سخنرانی قدرتمند بیان کرد که هنوز هم امروز طنین انداز است. اولین مشکل نژادپرستی بود که او آن را به عنوان “شر خورنده ای که پرده تمدن غرب را خواهد کشید” توصیف کرد. دوم ماتریالیسم افراطی است که او با فقر مرتبط می داند. او می گوید که آمریکا به نقطه اوج رسیده است و باید بین مادی گرایی مانند اتومبیل و هتل های بزرگ و انسان گرایی مانند آموزش و مراقبت های بهداشتی برای کودکان یکی را انتخاب کند. دکتر کینگ گفت که شر نهایی – نظامی گری – وقتی به ویتنام نگاه می کنیم مشهود است. این سخنرانی که یک سال قبل از مرگ او ایراد شد، تجزیه و تحلیلی عالی از اساسی ترین و رادیکال ترین اعتقادات دکتر کینگ است.

#9. مادر دکتر کینگ نیز کشته شد

بسیاری از مردم چیز زیادی در مورد مادر دکتر کینگ نمی دانند، اما آلبرتا کینگ نقش مهمی در زندگی او داشت. او در سن جوانی عضو NAACP، لیگ بین المللی صلح زنان و انجمن مسیحی زنان جوان بود. کتاب سه مادر نوشته آنا مالایکا توبز با جزئیات بیشتری تأثیر آلبرتا بر پسرش و همچنین تأثیر مادران مالکوم ایکس و جیمز بالدوین را بررسی می کند. در ژوئن 1974، آلبرتا در حال نواختن ارگ برای مراسم یکشنبه بود که یک مرد سیاهپوست جوان وارد کلیسا شد (که کلیسایی را که دکتر کینگ به عهده داشت) و تیراندازی کرد و آلبرتا و یک شماس کلیسا را ​​کشت. قاتل ادعا کرد که کشیش های سیاه پوست برای سیاه پوستان خطرناک هستند و او قصد کشتن کشیش را داشته است. او به اعدام محکوم شد، اما این حکم به حبس ابد تبدیل شد. خانواده پادشاه بازمانده با مجازات اعدام مخالفت کردند. آلبرتا کینگ در کنار همسرش که در سال 1984 درگذشت، دفن شده است.

شماره 10. کورتا اسکات کینگ نقش اساسی در جنبش حقوق مدنی و فراتر از آن داشت

کورتا اسکات کینگ به اندازه شوهرش برای جنبش حقوق مدنی تأثیرگذار و قابل توجه بود. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به عنوان مداح، او درگیر سیاست و NAACP در کالج شد. او تأثیر مهمی بر دکتر کینگ داشت، به ویژه در مورد ویتنام. او ابتدا نسبت به انتقاداتی که علیه جنگ با آن مواجه می شد محتاط بود، اما اسکات کینگ در سال 1965 به یک راهپیمایی ضد جنگ روی آورد و جای او را در یک گردهمایی در واشنگتن گرفت. پس از مرگ کینگ، اسکات کینگ فعالیت خود را تحت نظارت پارانوئید FBI ادامه داد. او مرکز پادشاهی را ایجاد کرد. مدافع حقوق LGBTQ+ و پایان آپارتاید. و جنگیدند تا تولد کینگ را جشن ملی کنند. او در سال 2006 درگذشت.

شماره 11. دکتر کینگ در طول زندگی خود – و اندکی پس از آن – در میان سفیدپوستان محبوبیتی نداشت

در طول زندگی او، سفیدپوستان دکتر کینگ را دوست نداشتند. این تکان دهنده نیست، اما با توجه به اینکه او امروز چقدر مورد احترام و ارجاع چنین حلقه ای از مردم است، قدرت بیزاری سفیدپوستان در سال های نه چندان دور شگفت انگیز است. در ماه می 1965، کینگ برنده جایزه صلح نوبل شد، اما در نظرسنجی گالوپ بلافاصله پس از آن، 46 درصد از آمریکایی ها (نه فقط سفیدپوستان آمریکایی) نظر نامطلوبی درباره او داشتند. در سال 1966، 50 درصد از سفیدپوستان آمریکایی گفتند که کینگ به جنبش حقوق مدنی آسیب می رساند. او در میان سیاهپوستان آمریکایی محبوبیت بیشتری داشت. در سال 1966، 84 درصد نظر مساعد نسبت به او داشتند. نژادپرستی تا حد زیادی به عدم محبوبیت کینگ در میان سفیدپوستان کمک کرد، اگرچه او در مسائلی مانند سرمایه داری، فقر و جنگ ویتنام نیز – همانطور که The Root آن را توصیف کرد – “خاری در چشم آمریکای سفید” بود. محبوبیت جهانی بیشتر کینگ تا حدی به دلیل پیشرفت است، اما با توجه به اینکه بسیاری از مسائلی که او با آنها مبارزه می کرد هنوز وجود دارد، به احتمال زیاد آموزه های رادیکال او کمرنگ شده و نقل قول هایش از متن آن حذف شده است.

دیدگاهتان را بنویسید