عدالت اجتماعی 101: معنا، اصول، حقایق و مصادیق


«عدالت اجتماعی» سال‌هاست که واژه‌ای پرطرفدار بوده است. به نظر می رسد همه جا ظاهر می شود، از بیانیه های مطبوعاتی شرکت ها گرفته تا سخنرانی های فعالان مردمی. در ایالات متحده، افزایش اخیر ممنوعیت کتاب با هدف آموزش عدالت اجتماعی انجام شده است. عدالت اجتماعی به چه معناست و چرا اینقدر به یک کلمه رایج تبدیل شده است؟ در این مقاله تاریخچه و اصول عدالت اجتماعی، حقایق مهم و سه مثال کلیدی را بررسی خواهیم کرد.

عدالت اجتماعی به بررسی عادلانه توزیع ثروت در جامعه و همچنین توزیع امتیازات و فرصت ها می پردازد. تبعیض بر اساس ویژگی هایی مانند نژاد یا جنسیت با اصول عدالت اجتماعی که شامل حقوق بشر، دسترسی، مشارکت و انصاف است، در تضاد است.

ریشه عدالت اجتماعی چیست؟

ریشه عدالت اجتماعی به یونان باستان و فیلسوف افلاطون برمی گردد. افلاطون هماهنگی و تعادل را برای عدالت در روح انسان و در دولت شهر ضروری می دانست. در روح عقل و روح و اشتها هست. عقل باید روح را هدایت کند، در حالی که روح و اشتها باید کنترل شود. در دولت شهر ایده آل افلاطون نگهبانان، یاوران (سربازان) و تولیدکنندگانی مانند کشاورزان وجود دارند. به گفته افلاطون، شاهان فیلسوف بهترین نگهبانان هستند زیرا آنها نماینده عقل هستند. بنابراین، آنها در اتخاذ تصمیماتی که در خدمت منافع عمومی هستند، بهترین هستند. هارمونی بستگی به این دارد که هرکس جایگاه خود را بداند. آن طور که امروز می شناسیم، عدالت اجتماعی به نظر نمی رسد. در حالی که شاهان فیلسوف فرضی افلاطون بر اساس آنچه برای همه بهتر بود تصمیم می گرفتند، فقدان فرآیندهای دموکراتیک با ارزش های امروزی مطابقت نداشت.

اصطلاح «عدالت اجتماعی» تا قرن نوزدهم ابداع نشد. لوئیجی تاپارلو دازلیو، که یک کشیش یسوعی بود، این اصطلاح جدید را بر اساس اعتقادات کاتولیک خود قرار داد. عدالت اجتماعی او به معنای استفاده از ارزش های دینی برای تعیین بهترین چیز برای جامعه بود. مانند افلاطون، سلسله مراتب برای d'Azeglio مهم است. با شروع انقلاب صنعتی، عدالت اجتماعی به یک اصطلاح اقتصادی و سپس اصطلاحی تبدیل شد که به این معنی بود که همه باید برای منافع عمومی تلاش کنند.

عدالت اجتماعی امروز به چه معناست؟

در دهه 1970، جان رالز، فیلسوف آمریکایی، نقش بزرگی در تعریف عدالت اجتماعی امروز ایفا کرد. او مفهوم «عدالت به مثابه عدالت» را توسعه داد. در این مفهوم، عدالت با نابرابری و نحوه توزیع کالاهای اجتماعی گره خورده است. به گفته رالز، همه کالاهای اجتماعی باید به طور مساوی توزیع شوند، مگر اینکه نابرابری به نفع همه باشد، به ویژه آنهایی که کمترین را دارند. این مبتنی بر درک این است که همه برابر هستند.

امروزه عدالت اجتماعی مربوط به توزیع ثروت، فرصت و امتیاز در جامعه است. بی عدالتی اجتماعی زمانی وجود دارد که تبعیض و نابرابری منجر به پیامدهای منفی شود.

اصول عدالت اجتماعی چیست؟

بسته به جایی که نگاه می کنید چندین اصل عدالت اجتماعی را خواهید دید، اما ما چهار اصل رایج را پیدا کردیم:

حقوق بشر

عدالت اجتماعی بیان می کند که همه برابرند و مستحق حقوق بشر هستند. به همین دلیل است که بحث حقوق بشر و عدالت اجتماعی تا این حد در هم تنیده شده است. بسیاری از عبارات تقریباً به جای یکدیگر استفاده می کنند، اگرچه آنها چند تفاوت کلیدی دارند. «حقوق بشر» اغلب به حداقل ها اشاره دارد: حق زندگی، غذا، آموزش، مسکن امن، کار شایسته و غیره. آنها بر اساس قوانین و معاهدات بین المللی مانند میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی هستند. عدالت اجتماعی کمتر تعریف شده است و اغلب سوالات عمیق تری در مورد انصاف و توزیع می پرسد.

دسترسی داشته باشید

یک جامعه عادلانه اجتماعی به همه امکان دسترسی برابر به ثروت، فرصت و امتیاز می دهد. اگر دسترسی شخصی به چیزهایی مانند مراقبت های بهداشتی یا تحصیلی به دلیل جنسیت، نژاد، قومیت، طبقه، سن یا توانایی محدود باشد، مورد تبعیض قرار می گیرد. جامعه ای که تبعیض را مجاز یا مجاز می داند، نمی تواند عادلانه باشد. سلسله مراتبی از نابرابری ایجاد می کند. به عنوان یک اصل عدالت اجتماعی، دسترسی به معنای شکستن سلسله مراتب، افزایش دسترسی و اطمینان از عدم مواجهه با تبعیض است.

مشارکت

وقتی نوبت به پایان دادن به فقر، نژادپرستی، تبعیض جنسی و هر مشکل اجتماعی دیگر می‌رسد، کسانی که بیشتر تحت تأثیر این مشکلات قرار گرفته‌اند، واجد شرایط منحصربه‌فرد برای حل آنها هستند. به عنوان یک اصل، مشارکت برای ایجاد فضا و توانمندسازی کسانی است که سکوت کرده اند. مشارکت همچنین یک اصل دموکراسی است که برای دستیابی به برابری، آزادی و پاسخگویی ضروری است.

انصاف

مردم همیشه بحث می کنند که برابری به چه معناست و در عمل چگونه به نظر می رسد، اما به طور خلاصه، برابری راهی برای دستیابی به برابری و در عین حال اذعان به نابرابری های موجود است. به عنوان مثال، فرض کنید یک شرکت با دو کارمند دارید. یکی یک مرد سفیدپوست و دیگری یک زن سیاه پوست است. به دلیل نابرابری تاریخی، مرد سفیدپوست با وجود انجام کارهای مشابه، پول بیشتری به دست می آورد. هنگامی که زمان افزایش حقوق فرا می رسد، به نظر می رسد برابری به دو کارمند یک مقدار پول می دهد. این عادلانه است، درست است؟ نه دقیقا. زن سیاه‌پوست با وجود اینکه همان کار را انجام می‌دهد، باز هم درآمد کمتری دارد. از سوی دیگر، سرمایه به معنای افزایش حقوق بیشتر به او است تا در نهایت حقوقش با حقوق کارمند سفیدپوست برابری کند. از نظر فنی این یک توزیع نابرابر است، اما همانطور که جان رالز اشاره می‌کند، توزیع نابرابر زمانی قابل قبول است که به نفع فردی باشد که محروم است. کارمند سفیدپوست ممکن است ترفیع کمتری دریافت کند، اما محروم نیست.

سه واقعیت کلیدی در مورد عدالت اجتماعی چیست؟

عدالت اجتماعی پیچیده است، اما در اینجا سه ​​واقعیت مهم وجود دارد که همه باید بدانند:

#1. علاقه به عدالت اجتماعی در حال افزایش است

عدالت اجتماعی اصطلاح جدیدی نیست، اما علاقه در حال افزایش است. به گفته گوگل ترندز، عبارت «عدالت اجتماعی» روز به روز بیشتر جستجو می شود. در داده‌های جهانی از سال 2004 تا امروز، جستجوها در سپتامبر 2020 افزایش زیادی داشته است. چرا این تاریخ؟ تابستان و پاییز 2020 شاهد اعتراضات جهانی علیه خشونت پلیس، نژادپرستی و نابرابری بود. از آن زمان، تلاش‌های جهانی برای «عدالت اجتماعی» همچنان بالا بوده است.

#2. شرکت ها از زبان عدالت اجتماعی برای جذب مشتری استفاده می کنند

گوگل تنها نشانه محبوبیت فزاینده عدالت اجتماعی نیست. شرکت‌ها به زبان عدالت اجتماعی توجه کرده‌اند و آن را انتخاب کرده‌اند. چرا؟ مصرف کنندگان می خواهند کسب و کارهایی که از آنها حمایت می کنند ارزش های عدالت اجتماعی را در بر بگیرند. طبق یک نظرسنجی، 70 درصد از مصرف‌کنندگان می‌خواهند بدانند که برندها برای رسیدگی به مسائل اجتماعی و محیطی چه می‌کنند. 46 درصد می گویند که «توجه زیادی» به مسئولیت اجتماعی برند دارند. مقاله ۲۰۲۰ «ورود به عصر عدالت اجتماعی شرکت‌ها» بیان می‌کند که شرکت‌هایی که برنامه‌های مسئولیت اجتماعی شرکتی مؤثری دارند بهتر از شرکت‌هایی هستند که این کار را انجام نمی‌دهند. با این حال، تلاش ها اغلب فراتر از بازاریابی نمی رود. بسیاری از شرکت‌ها سوابق عدالت اجتماعی و حقوق بشر خود را با روابط عمومی نرم و شیک پوشانده‌اند. مشتریانی که واقعاً به عدالت اجتماعی اهمیت می دهند باید مراقب باشند.

#3. “مبارز عدالت اجتماعی” توهین است

بسیاری از اصطلاحات با منشأ مترقی سیاسی در حال تبدیل شدن به توهین هستند. مصداق واضح‌تر از تعبیر «مبارز عدالت اجتماعی» نیست. به گزارش دیلی دات، این اصطلاح (که به اختصار «SJW» است) از وب‌سایت میکروبلاگینگ تامبلر گرفته شده است. در ابتدا به عنوان یک اصطلاح مثبت استفاده شد – عدالت اجتماعی خوب است، بنابراین کسانی که برای آن مبارزه می کنند خوب هستند – اما به زودی صنعت کلبه ای از الگوهای رفتاری ضد SJW را ایجاد کرد. همه از پس زمینه های نژادپرستانه یا جنسیتی نبودند. بسیاری از پوسترهای ضد SJW به سادگی احساس می کردند که رزمندگان “خیلی دور” می روند. این می تواند آب های اطراف یک موضوع را گل آلود کند زیرا اغلب مشخص نیست که مردم دقیقاً با چه چیزی روبرو هستند. آیا آنها با خود عدالت اجتماعی مشکل دارند یا فقط با لحن/روشی که “SJW” فرضی استفاده می کند؟ از سوی دیگر، آیا انتقاد از لحن/روش در واقع پرده دودی برای یک نکته موذیانه تر است؟ بحث در مورد اینکه چه کسی SJW است یا نیست اغلب از مسائل واقعی منحرف می شود. وقتی توهین وارد ترکیب می شود، سازنده بودن سخت است.

سه نمونه از مسائل عدالت اجتماعی چیست؟

مسائل عدالت اجتماعی بسیاری در جهان امروز وجود دارد. در اینجا سه ​​مورد از مهمترین آنها ذکر شده است:

نابرابری درآمد

نابرابری درآمد سالهاست که یک مشکل بوده و از بسیاری جهات در حال بدتر شدن است. بر اساس گزارش سال 2022 پایگاه جهانی نابرابری، تفاوت درآمد بین کشورها در حال افزایش است. شکاف بین متوسط ​​درآمد 50 درصد پایین و 10 درصد بالا تقریباً در بیست سال دو برابر شده است. در سطح جهان، 1 درصد ثروتمند جهان، 42 تریلیون دلار از ثروت جدید ایجاد شده بین دسامبر 2019 تا دسامبر 2021 را به دست آوردند، در حالی که تنها 16 تریلیون دلار بین بقیه جهان تقسیم شد. عدالت اجتماعی عدالت است. این نوع نابرابری درآمد آشکارا ناعادلانه است.

شکاف دستمزد جنسیتی

جنسیت گرایی نقش زیادی در نابرابری ایفا می کند. بر اساس گزارش بانک جهانی زنان، تجارت و قانون 2022، حدود 2.4 میلیارد زن در سن کار از فرصت های اقتصادی برابر برخوردار نیستند. 95 کشور حقوق برابر برای کار برابر را تضمین نمی کنند. در داخل کشورها نابرابری ها حتی بیشتر است. در ایالات متحده، زنان به ازای هر دلاری که مردان به دست می آورند، به طور متوسط ​​حدود 82/0 دلار درآمد دارند، اما زنان سیاهپوست 63/0 دلار درآمد دارند. زنان اسپانیایی تبار و لاتین به ازای هر دلاری که یک مرد سفیدپوست به دست می آورد، فقط 0.58 دلار درآمد دارند. بخش کار نیز مهم است. در سازمان‌های غیرانتفاعی و دولتی، زنان به ازای هر دلار مردان 0.85 دلار درآمد دارند. این بهتر از آن چیزی است که زنان در شرکت‌های خصوصی انتفاعی به دست می‌آورند (78 دلار برای هر دلار)، اما این تحسین ضعیفی است.

تغییر آب و هوا

بر اساس گزارش اخیر سازمان ملل، انتشار گازهای گلخانه ای جهانی باید تا سال 2030 به نصف کاهش یابد. اگر این هدف محقق نشود، آسیب های جبران ناپذیر بسیار محتمل است. تغییر اقلیم یکی از مبرم ترین مسائل عدالت اجتماعی امروز است. میلیاردها نفر را تحت تأثیر قرار می دهد و مسائل موجود عدالت اجتماعی مانند ناامنی غذایی، نابرابری جنسیتی، حقوق کودکان، سلامت ضعیف و موارد دیگر را تشدید می کند. برای ناعادلانه تر شدن اوضاع، کشورهایی که کمترین آلودگی را دارند، آسیب پذیرترین کشورهایی هستند که در برابر تأثیرات تغییرات آب و هوایی قرار دارند. این کشورها (بسیاری در آفریقا) انتشار کم دارند، اما تغییرات آب و هوایی به مرزها اهمیت نمی دهد.

دیدگاهتان را بنویسید