زنان از چه زمانی حق رای گرفتند؟


حق رأی یکی از حقوق اساسی بشر است. اعلامیه جهانی حقوق بشر که قوانین حقوق بشر را در سراسر جهان راهنمایی می کند، می گوید که هر کس حق دارد مستقیماً یا از طریق نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده اند در حکومت شرکت کند. همچنین بیان می کند که اقتدار حکومت باید از اراده مردم ناشی شود که شامل انتخابات آزاد و عادلانه از طریق «رای عمومی و برابر» است. این بدان معناست که افراد از هر جنسیت باید از آزادی رای برخوردار باشند. برای قرن‌ها، زنان یا اصلاً حق رأی نداشتند، یا محدودیت‌ها آنقدر سفت و سخت بود که به سختی می‌توان این حق را جهانی و برابر دانست. در این مقاله به تاریخچه حق رای زنان می پردازیم که کدام کشورها ابتدا به آن دست یافتند و حق رای زنان با چه چالش هایی روبروست.

نیوزلند اولین کشوری بود که در سال 1893 به زنان حق رأی داد و پس از آن کشورهای اسکاندیناوی مانند فنلاند و نروژ قرار گرفتند. ایالات متحده و بریتانیا به ترتیب در سالهای 1920 و 1928 به حق رای دست یافتند.

کدام کشورها ابتدا به زنان حق رای دادند؟

نیوزلند اولین کشوری بود که به حق رای زنان دست یافت. برای سال‌ها، مبارزانی مانند کیت شپرد از پارلمان درخواست می‌کردند تا به زنان حق رای بدهد. در سال 1893، فرماندار سرانجام قانون انتخاباتی جدیدی را امضا کرد که به موجب آن نیوزیلند به اولین کشور خودگردان در جهان تبدیل شد که به زنان حق رأی در انتخابات پارلمانی داد. تنها یک سال بعد، پارلمان استرالیای جنوبی قانونی را تصویب کرد که به زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزدی در انتخابات را می‌دهد، که نیوزلند هنوز نتوانسته است به آن دست یابد. این امر استرالیای جنوبی را به اولین رای دهنده در جهان تبدیل کرد که به زنان حقوق سیاسی برابر داد. اکثر کشورهای اسکاندیناوی در سالهای 1906 (فنلاند)، 1907 (نروژ) و 1915 (دانمارک و ایسلند) به زنان حق رای دادند.

قبل از قانون نیوزلند و استرالیا، زنان همیشه از رای دادن منع نمی شدند. به عنوان مثال، سوئد در اوایل سال 1718 به برخی از زنان حق رای در انتخابات داد. زنانی که مالیات پرداخت می کردند تا سال 1772 این حق را داشتند که لغو شد. تا سال 1921 بود که همه زنان در سوئد حق رای داشتند. در ایالات متحده، ایالت نیوجرسی در سال 1776 به زنان مجرد صاحب دارایی اجازه داد تا رای دهند. این ایالت همچنین در اجازه دادن به آفریقایی-آمریکایی ها برای رأی دادن در صورت داشتن شرایط اقامت و دارایی منحصر به فرد بود. هم زنان واجد شرایط و هم افراد رنگین پوست ساکن نیوجرسی بعداً در سال 1807 از حق رای محروم شدند.

من علاقه مندم در مورد حقوق زنان بیشتر بدانم. آنها اینجا هستند 11 واقعیت.

آمریکا و انگلیس چه زمانی به زنان حق رای دادند؟

برجسته ترین جنبش های حق رای زنان در دو مکان استوار بود: ایالات متحده و بریتانیا. زمانی که ایالات متحده پیش نویس قانون اساسی خود را تهیه کرد، به ایالت ها این اختیار را داد که شرایط رای گیری را تعیین کنند. این باعث شد که ایالت ها حق رای را به مردان سفیدپوست محدود کنند. جنبش حق رای زنان در ایالات متحده از اواسط قرن نوزدهم آغاز شد. در سال 1848، اولین کنوانسیون حقوق زنان در سنکا فالز، نیویورک برگزار شد، جایی که این گروه موافقت کرد که از حق رای زنان دفاع کند. پیشرفت کند بود، اما تا سال 1896 چهار ایالت به زنان حق رای دادند. باشگاه‌های زنان در کنار مسائلی مانند آموزش بهتر، ممنوعیت الکل، و اتحادیه‌سازی روی حقوق رای کار کردند. متمم نوزدهم سرانجام در سال 1920 به زنان حق رای داد.

مانند ایالات متحده، زنان در بریتانیا در اواسط قرن نوزدهم شروع به تلاش برای حق رای کردند. به گزارش Historic England، انجمن ملی حق رأی زنان در لندن و انجمن ملی زنان در منچستر اولین کمپین ها را راه اندازی کردند. آنها جزوه ها را منتشر کردند، از هواداران درخواست کردند و جلسات عمومی برگزار کردند. همانطور که جنبش گسترش یافت و متحد شد، رای دهندگان با مخالفت های خصمانه فزاینده ای روبرو شدند. برخی از رای‌دهندگان با روش‌های شدیدتری مانند شکستن پنجره و اعتصاب غذا پاسخ دادند. بسیاری از آنها به زندان افتادند که منجر به تنش در جنبش شد، اما با شروع جنگ جهانی اول، جنبش حقوق زنان قطع شد. با پایان جنگ، نگرش نسبت به حق رای زنان تغییر کرد، به طوری که در سال 1928 بریتانیا قانون حقوق برابر را وضع کرد. به همه زنان بالای ۲۱ سال حق رای داده شد.

بارگذاری... بارگذاری…

کشورهای دیگر چه زمانی به زنان حق رای دادند؟

در حالی که چندین کشور، به‌ویژه کشورهای اروپایی، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به زنان حق رای دادند، برخی از کشورها بسیار دیرتر از آن پیروی کردند. فرانسه در سال 1944 به زنان حق رای داد، در حالی که کشورهایی مانند اندونزی، ژاپن و سنگال در سال 1945 به حق رای زنان دست یافتند. مکزیک در سال 1953 به زنان حق رای داد. در اقدامی بسیار غیرعادی برای آن بخش از جهان، سوئیس این حق را نداشت. به زنان تا سال 1971 حق رای در انتخابات ملی داده شود. حقوق برخی کشورها نیز تحت تأثیر شکل حکومت و زمانی که کشورها مستقل می شوند، قرار می گیرد. به عنوان مثال، نامیبیا در سال 1989 به زنان حق رای داد، که دیر به نظر می رسد، اما این کشور ابتدا به عنوان تحت الحمایه آلمان مستعمره شد و سپس در طول جنگ جهانی اول توسط نیروهای آفریقای جنوبی اشغال شد. نامیبیا در سال 1990 رسما مستقل شد.

کشورهایی که به زنان حق رای می دهند ممکن است نتایج خوبی برای حقوق زنان به طور کلی نداشته باشند. عربستان سعودی، جایی که زنان از سال 2015 به لحاظ فنی اجازه رای دادن و نامزدی را دارند، سابقه ضعیفی در زمینه حقوق زنان دارد. به گفته عفو بین‌الملل، قانون ملی وضعیت شخصی (PSL) که در سال 2022 تصویب شد، سیستم سرپرستی مردان و تبعیض علیه زنان را در «بیشتر جنبه‌های زندگی خانوادگی» تدوین می‌کند. عربستان سعودی نیز اصلاً انتخابات ملی برگزار نمی کند. این یک سلطنت مطلقه است. علاوه بر این، از سال 2015 هیچ انتخابات شهرداری برگزار نشده است.

رای دادن تنها یک راه برای توانمندسازی زنان است. در اینجا مقاله ما در مورد است مشاغل برای توانمندسازی زنان.

جایی که زنان اصلا نمی توانند رای دهند؟

زنان از نظر فنی در همه جا می توانند رأی دهند، به جز واتیکان، جایی که پاپ از سال 1929 رئیس دولت است. فقط کاردینال ها، که همگی مرد هستند، می توانند پاپ بعدی را انتخاب کنند. آنها در کلیسای سیستین برای بحث مخفیانه مهر و موم شده اند. پس از شمارش آرا، برگه های رای سوزانده می شود. دودی که تولید می کنند یا سیاه است، یعنی رأی شکست خورده است، یا سفید است، یعنی پاپ جدید انتخاب شده است. این یک فرآیند انتخاباتی بسیار منحصر به فرد و استثنایی برای یک نوع رهبر منحصر به فرد است.

در اریتره که سه دهه است تحت دیکتاتوری یک رئیس جمهور غیرمنتخب بوده است، نه زنان و نه مردان رأی نمی دهند. پس از یک تاریخ طولانی استعمار و اشغال توسط قدرت های اروپایی و اتیوپی، این کشور در سال 1993 استقلال یافت. اگرچه قانون اساسی 1997 آن حقوق مدنی را تضمین می کند و قدرت اجرایی را محدود می کند، هرگز انتخاباتی برگزار نشده است. بر اساس گزارش 2023 دیده بان حقوق بشر در مورد اریتره، دیکتاتوری به طور مداوم مردم خود را از طریق کار اجباری و خدمت سربازی یا خدمت وظیفه عمومی سرکوب کرده است.

حق رای زنان چه چالش هایی داشت؟

همه ایالت ها با مخالفت با حق رای زنان مواجه شده اند. یک مقاله CNN فقط برخی از استدلال های تاریخی را شرح می دهد. در ایالات متحده و انگلستان، مسئله مذهب اغلب مطرح می شد. در کتاب مقدس، حوا برای اولین بار از خدا نافرمانی کرد، که مخالفان حق رای زنان استدلال می کردند که زنان ذاتاً نابرابر هستند. رای دادن چیزی را تغییر نمی دهد همچنین نگرانی هایی در مورد زنان وجود داشت که بر آرای شوهران خود غلبه کنند، خانواده خود را رها کنند و به نوعی مردانه تر شوند. مردان تنها کسانی نبودند که با حق رای زنان مخالف بودند. همچنین گروه های زنان نگران عواقب رای گیری و تأثیر آن بر خانواده ها، کودکان و نقش های سنتی جنسیتی بودند.

تضاد در جنبش های حق رأی نیز مشکلاتی را ایجاد کرد. اغلب بر روی تبعیض نژادی متمرکز بود. در استرالیا، یکی از اولین کشورهایی که به زنان حق رای داد، اکثر مردم بومی و جزیره‌ای تنگه تورس (که شامل زنان نیز می‌شود) تا سال 1962 حتی فرصت ثبت نام و رأی دادن در انتخابات فدرال را نداشتند. 1984 که برای هر شهروند دیگری لازم بود. تبعیض نژادی همچنین جنبش حق رأی در ایالات متحده را لکه دار کرد. در حالی که جنبش به حمایت سیاهپوستان متکی بود، رهبرانی مانند الیزابت کدی استانتون و سوزان بی. آنتونی هنگامی که مردان سیاه‌پوست حق رای دادن را قبل از زنان به دست آوردند، موجی از لفاظی‌های نژادپرستانه را به راه انداختند. نژادپرستی جنبش را تقسیم کرد و در حالی که زنان در قرن نوزدهم حق رای به دست آوردند، حقوق زنان سیاه‌پوست تا قبل از قانون حقوق مدنی در سال 1964 به طور کامل تضمین نشد. زنان بومی آمریکا که نقش مهمی در جنبش‌های حق رأی داشتند حقوق محدودی داشت در حالی که بومیان آمریکا در سال 1924 از حقوق شهروندی محروم بودند.

محدود کردن زنان برای رای دادن یکی از اشکال تبعیض جنسیتی است. در اینجا مقاله ما در مورد است تبعیض جنسیتی و چقدر به همه صدمه می زند

آیا ممکن است زنان حق رای خود را از دست بدهند؟

هنگامی که حقوق بشر در قوانین بین المللی یا قوانین اساسی ملی گنجانده شود، معمولاً لغو آنها بسیار دشوار است. مردم از حقوقی مانند حق رای برخوردارند، و اگر این حقوق در معرض تهدید قرار گیرد، گروه ها تمایل دارند به سرعت در اعتراض بسیج شوند. همچنین، برای لغو چیزی مانند اصلاحیه 19، زمان و اقدامات قانونی زیادی لازم است. با این حال، این بدان معنا نیست که غیرممکن است. همانطور که در این مقاله به اختصار بحث شد، حق رای قبلاً لغو شده است. زنان و رنگین‌پوستان در نیوجرسی حق رای خود را از دست دادند، همان‌طور که معدود زنان سوئد بین سال‌های 1718 تا 1772 می‌توانستند رای دهند. تفاوت اکنون این است که حق رای برای زنان تقریباً در همه جا یک حق اساسی محسوب می‌شود. اگرچه در منطقه متفاوت است، اما اکثر مردم از حق رای زنان حمایت می کنند، بنابراین فکر سلب حق رای غیرقابل قبول است.

با این حال، حق رای می تواند به طرق مختلف دیگر تضعیف شود. کنترل افغانستان توسط طالبان یک نمونه بارز است. قانون اساسی افغانستان در سال 1964 به زنان حق رأی عمومی و حق نامزدی داده بود، اما تحت کنترل طالبان، حقوق زنان کاهش یافت. در سال 2023، سازمان ملل متحد با انتشار بیانیه‌ای، این کشور را یکی از سرکوب‌کننده‌ترین مکان‌های جهان برای زنان خواند. آخرین قانون اساسی این کشور از سال 2004 به حالت تعلیق درآمد. هر قانون اساسی جدیدی که طالبان در نهایت ایجاد کنند، بعید است که به حق رای زنان احترام بگذارد. حتی در جاهایی که یک رژیم استبدادی قدرت را به زور به دست نگرفته است، حق رای زنان می‌تواند توسط هنجارهای فرهنگی و اجتماعی، فقدان آموزش، آزار و اذیت، نابرابری‌های اقتصادی و عدم نمایندگی در سیاست مورد تهدید قرار گیرد. حفاظت از حق رای با قانون گذاری آغاز می شود، اما بسیار عمیق تر است. همه ما مسئولیت داریم که حقوق برابر را تضمین کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید