در دنیای مالی، «صاحب صاحبان سهام» میتواند به مالکیت داراییهایی اشاره کند که ممکن است بدهیها (یا سایر بدهیها) به آنها متصل باشد. اغلب در زمینه املاک و مستغلات مورد بحث قرار می گیرد. اما منظور از «عدالت اجتماعی» عدالت اجتماعی است. این در مورد ارائه منابع و فرصت ها برای افراد بر اساس عواملی مانند نیاز و دسترسی است. در این مقاله به تعریف جامع تری از عدالت اجتماعی و چرایی اهمیت آن خواهیم پرداخت.
تفاوت بین «برابری» و «انصاف»
«برابری» و «انصاف» اغلب در یک نفس مورد بحث قرار میگیرند، اما تفاوتهای آنها باید تعریف شود. برابری عبارت است از برخورد، دسترسی، فرصت ها و توزیع برابر منابع و خدمات. هیچ کس بیشتر یا کمتر نمی گیرد. این از افراد در برابر تبعیض مستقیم محافظت می کند، اما رویکرد یک اندازه مناسب به ندرت در دنیای واقعی به خوبی کار می کند. همه شرایط زندگی یا نیازهای یکسانی ندارند. رفتار یکسان با همه – زمانی که آنها از نظر دسترسی، فرصت یا نیاز برابر نیستند – باعث تغییر واقعی نمی شود.
بر خلاف برابری، برابری شرایط منحصر به فرد افراد را در نظر می گیرد. در توصیف عدالت اجتماعی، سازمان توسعه جامعه آمریکایی Urban Strategies, Inc (USI) بر انعطاف پذیری عدالت تاکید می کند. عدالت به جای عدم تبعیض ساده (که وعده اصلی برابری است)، ستم ساختاری را به رسمیت می شناسد و بر اساس تجربیات مردم تنظیم می کند. همانطور که USI توضیح می دهد، «تقاطع نژاد، جنسیت، درآمد، گرایش جنسی، مذهب، توانایی و غیره. (این متقاطع نامیده می شود) باید بر اساس فردی درک شود تا واقعاً انعطاف پذیری را فراهم کند که عدالت باید از آن پشتیبانی کند.
آیا نتایج مهم است؟
به طور کلی، فرآیند برابری بیشتر بر منابع، دسترسی و فرصت متمرکز است، زیرا نتیجه مثبت لزوماً به معنای عدم وجود موانع نیست. افراد اغلب با وجود موانع در جامعه موفق می شوند، اما موفقیت آنها به این معنا نیست که آن موانع وجود ندارد. به عنوان مثال، انتخاب یک رئیس جمهور زن به این معنا نیست که تبعیض جنسی واقعی نیست. در عین حال، این باور که نتایج به هیچ وجه مهم نیست، نادرست است. سیستمهای اجتماعی (دولتها، شرکتها، افراد و غیره) اغلب نتایج ناعادلانه را با این ادعا که «همه» منابع، دسترسی و فرصتهای کافی دارند، نادیده میگیرند، بنابراین اگر کسی پیشرفت نمیکند، تقصیر اوست. دولت ممکن است بگوید: «ما وظیفه خود را انجام دادیم. “نتایج از دست ما خارج شده است.” نتایج مهم هستند زیرا اگر سیستمها و سیاستهای ظاهراً «عادلانه» نتایجی عمدتاً عادلانه ایجاد نکنند، نشانهای است که آن سیستمها و سیاستها نیاز به بررسی دقیقتری دارند.
چه چیزی سرمایه را به چالش تبدیل می کند؟
عوامل متعددی بر پذیرش جامعه از برابری اجتماعی تأثیر می گذارد. اولین مورد به نیاز درک شده به سرمایه اختصاص می یابد. بیایید به ایالات متحده و حقوق برابر نگاه کنیم. بر اساس نظرسنجی Pew Research از بیش از 10000 شرکتکننده، 34 درصد از بزرگسالان فکر میکنند که برای تضمین حقوق برابر برای همه آمریکاییها میتوان «کمی بیشتر» انجام داد، در حالی که 50 درصد فکر میکنند «خیلی بیشتر» باید انجام شود.» از این 50٪، 25٪ معتقدند که سیستم ها اساساً علیه برخی از گروه های نژادی/قومی تعصب دارند و نیاز به بازنگری دارند. تقریباً همین تعداد معتقدند که تغییر در سیستم های موجود امکان پذیر است. اگرچه این نظرسنجی تصویری از کشوری ارائه میکند که عمدتاً به عدالت اجتماعی معتقد است، اما از نظر ایدئولوژی سیاسی عمیقاً تقسیم شده است. تنها 2 نفر از هر 10 جمهوری خواه گفتند که برای تضمین حقوق برابر باید “خیلی بیشتر” انجام شود. این تقسیم بندی، اجرای سیاست های بلندمدت و گسترده را بسیار چالش برانگیز می کند.
عدالت اجتماعی نیز یک چالش است زیرا صرفاً اعتقاد به ضروری بودن آن پایان راه نیست. وقتی درصد بالایی از آمریکایی ها می گویند که معتقدند برای تضمین حقوق برابر باید “خیلی بیشتر” انجام شود، منظور آنها چیست؟ چه سیاست هایی باید ایجاد شود؟ موفقیت چگونه سنجیده می شود؟ به گفته پروفسور برنادت مک شری (استاد بازنشسته در دانشگاه ملبورن و مدیر سابق بنیاد مؤسسه عدالت اجتماعی ملبورن)، تعریف عدالت اجتماعی دشوار است زیرا مبتنی بر “ارزش ها یا ملاحظات اخلاقی” است. آنها برای همه یکسان نیستند. “انصاف” یک مفهوم بسیار ذهنی است. مردم می توانند توافق کنند که عدالت اجتماعی ضروری است، اما وقتی زمان بحث در مورد راه حل های واقعی فرا می رسد، همه چیز به سرعت پیچیده می شود.
برابری اجتماعی در کجا اعمال می شود؟
عدالت اجتماعی فرآیندی است که در همه حوزه های جامعه اعمال می شود. در بسیاری از جاها (مانند ایالات متحده)، نژادپرستی اغلب در مرکز گفتگوها در مورد برابری اجتماعی قرار دارد، اما مردم بر اساس جنسیت، جنسیت، ناتوانی، وضعیت مهاجر، مذهب و موارد دیگر با موانع سیستماتیک روبرو هستند. موانع زمانی افزایش مییابد که افراد تجارب و هویتهای همپوشانی داشته باشند. به عنوان مثال، سیستمها در ایالات متحده موانع بیشتری را برای زنان سیاهپوست همجنسگرا نسبت به مردان سفیدپوست همجنسگرا ایجاد میکنند. در اینجا برخی از زمینه هایی که انصاف در آنها اعمال می شود آورده شده است:
تحصیلات
عدالت اجتماعی میتواند تأثیر عمدهای بر آموزش داشته باشد، که یک حق بشری است که تأثیرات قابل توجهی در طول زندگی افراد و نسلهای بعد از آن دارد. موقعیت جغرافیایی افراد، نژاد، جنسیت، درآمد خانواده، ناتوانی ها و موارد دیگر بر منابع آموزشی و فرصت هایی که دریافت می کند تأثیر می گذارد. سیستمها همچنین باید مراقب آموزش دیجیتال باشند و اینکه چگونه میتواند در نهایت نابرابریها را تشدید کند. به گفته سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) که یک سازمان بین دولتی است، سیاست های برابری باید بر رسیدگی به نابرابری ها، افزایش فرصت ها برای دختران، سرمایه گذاری در آموزش و مهارت های دیجیتال و ترویج عادات یادگیری مادام العمر متمرکز باشد.
حقوق افراد دارای معلولیت
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، 15 درصد از جمعیت جهان دارای معلولیت هستند. این شامل ناتوانیهای مرئی و نامرئی میشود. همانطور که دافنه فرایز، فعال و سازمان دهنده می گوید: «افراد دارای معلولیت در تقاطع همه نظام های سرکوب و مسائل عدالت اجتماعی زندگی می کنند. هیچ مشکل یا تقاطعی وجود ندارد که در آن افراد دارای معلولیت طرفدار یا تجربه اثرات آن مسائل نباشند، ما می توانیم این موضوع را در داده های موسسه ملی معلولیت مشاهده کنیم. در گزارش سال 2019، نابرابری مالی: ناتوانی، نژاد و فقر در آمریکا، نرخ فقر برای بزرگسالان دارای معلولیت 27 درصد بود، در حالی که این نرخ برای بزرگسالان بدون معلولیت 12 درصد بود. پس از تطبیق با پیشرفت تحصیلی، سیاه پوستان آمریکایی دارای معلولیت بیشتر از سایر گروه های دارای معلولیت در فقر قرار دارند. در حالی که بزرگسالان دارای معلولیت بیشتر احتمال دارد بیمه درمانی داشته باشند، همچنین بیش از دو برابر احتمال دارد که در پرداخت قبوض پزشکی با مشکل مواجه شوند. با توجه به این اطلاعات، واضح است که برابری اجتماعی برای حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت ضروری است.
مسکن
سرپناه یک حق انسانی است، اما بی عدالتی و نابرابری اجتماعی باعث ایجاد نابرابری مسکن در مقیاس وسیع می شود. برخی از دلایل اصلی مشکلات مسکن (مانند بی خانمانی) شامل دستمزدهای پایین، بیکاری، تبعیض نژادی و بدهی های پزشکی است که ⅔ از افرادی را تشکیل می دهد که در ایالات متحده ورشکستگی می کنند. علاوه بر ایمنی، دسترسی به مسکن – به ویژه مالکیت خانه – توانایی فرد برای ایجاد ثروت را تعیین می کند. بر اساس یک نظرسنجی در سال 2019 از امور مالی مصرف کننده، صاحب خانه به طور متوسط 40 برابر بیشتر از یک مستاجر ثروت خانوار دارد. همانطور که وبلاگی از First American (یک شرکت بیمه) اذعان می کند، مالکیت خانه خطر دارد، اما این یکی از بزرگترین محرک های ثروتمندسازی است، به ویژه برای کسانی که درآمد کمتری دارند. اگر موانع سیستمیک مردم را از داشتن خانه باز دارد، ثروت آنها عمیقاً تحت تأثیر قرار می گیرد.
بهداشت و سلامت
بسیاری از سازمان های بهداشت عمومی عدالت را در اولویت قرار می دهند. WHO آن را به عنوان “عدم وجود تفاوت های قابل اجتناب یا اصلاح بین گروه های مردم، خواه این گروه ها از نظر اجتماعی، اقتصادی، جمعیتی یا جغرافیایی تعریف شوند” تعریف می کند. برابری سلامت زمانی است که “همه می توانند پتانسیل کامل خود را برای سلامتی و رفاه به دست آورند.” “پتانسیل کامل” به چه معناست؟ این به معنای سلامت کامل نیست. عدالت برای آزادی همگانی از همه بیماری ها و مشکلات مراقبت های بهداشتی تلاش نمی کند، زیرا این غیرممکن است. سلامت یک زمینه منحصر به فرد است زیرا برخلاف مثلا مسکن، عوامل بیولوژیکی وجود دارد که بر سلامت و خطرات سلامتی افراد تأثیر می گذارد.
در مراقبت های بهداشتی، برابری به این معناست که به همه دسترسی ها و فرصت هایی داده شود تا تا آنجا که می توانند و می خواهند سالم باشند. نتایج بخشی از آن هستند، اما اغلب فرصت ها و دسترسی به منابع/خدمات، نتیجه خاصی را تضمین نمی کند. مهمتر از همه این واقعیت است که به آنها فرصت/دسترسی برابر داده شده است. بدون برابری، جامعه با توزیع نابرابر و نابرابر بیماری، نرخ بالای مرگ و میر مادران و کودکان، امید به زندگی کمتر و سلامت روانی ضعیف مواجه است.
امنیت غذایی
در سطح جهانی، امنیت غذایی یکی از بزرگترین چالشهای عدالت اجتماعی است. طبق گزارش ویژه IPCC، سیستم غذایی فعلی (شامل تولید، فرآوری، مصرف و غیره) اکثریت جمعیت جهان را تغذیه می کند و 1 میلیارد نفر را سرپا نگه می دارد. تغییرات آب و هوایی در حال حاضر بر امنیت غذایی تأثیر منفی می گذارد و فقط بدتر خواهد شد. با افزایش قیمت مواد غذایی، جمعیت کم درآمد بیشترین آسیب را خواهند دید. تغییرات آب و هوایی همچنین بر اساس قومیت، ثروت، طبقه، سن و جنسیت، خطرات ناامنی غذایی بیشتری را به همراه دارد. ناامنی غذایی به دلیل تأثیر آن بر سایر حقوق مانند حق بهداشت، آموزش و مسکن نیز یک مشکل است. به گفته بارون سگار، رئیس و مدیر عامل برنامه جهانی غذا در ایالات متحده، سیاست های عدالت اجتماعی می تواند مانند توانمندسازی زنان (که بیشتر احتمال دارد ناامنی غذایی را گزارش کنند)، توانمندسازی افراد بومی که دانش مهمی در مورد تنوع زیستی گیاهان و محصولات دارند، و ایجاد تشکل های کشاورزان
چرا عدالت اجتماعی اهمیت دارد؟
اگر میخواهیم در جهانی زندگی کنیم که همه فرصتها و منابع مورد نیاز برای پیشرفت را داشته باشند، جایی که هیچ کس مورد تبعیض قرار نگیرد و حقوق همه در آن محافظت شود، به برابری اجتماعی نیاز داریم. ما با یکسان رفتار کردن با همه به این دنیا نخواهیم رسید زیرا همه یکسان نیستند. تلاش برای دستیابی به برابری از طریق برابری ممکن است به نظر کارساز باشد، اما ظلم تاریخی و موجود را نادیده می گیرد. برابری اجتماعی فرآیندی انعطافپذیر و مبتنی بر نیاز است که نابرابریها را تشخیص میدهد و برای عدالت در هر حوزهای از جامعه، از جمله آموزش، مسکن، مراقبتهای بهداشتی و غیره کار میکند.