چه کسی نژادپرستی را آغاز کرد؟ تاریخچه، مثال ها، راه های عمل


نژادپرستی زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد، جامعه یا مؤسسه بر اساس تعلق به یک گروه نژادی یا قومی، به‌ویژه گروهی که به حاشیه رانده شده‌اند، علیه فردی تبعیض قائل شود. نژادپرستی می تواند بین فردی، نهادی و حتی درونی باشد، در حالی که تبعیض شامل نگرش ها، اعمال و سیستم ها می شود. نژادپرستی از کجا می آید؟ آیا چیزی است که جامعه همیشه با آن سروکار داشته است یا چیزی خاص منجر به ایجاد آن شده است؟ در این مقاله، ما کشف خواهیم کرد که چه کسی نژادپرستی را آغاز کرده است، پنج نمونه از نژادپرستی را ارائه می‌کنیم و راه‌های اقدام را شرح می‌دهیم.

نژادپرستی تبعیض بر اساس نژاد یک فرد یا جامعه است. در حالی که تعصب و طرد اجتماعی همیشه رخ داده است، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی مفهوم مدرن “نژاد” را برای توجیه برده داری ایجاد کردند.

نژادپرستی از کجا می آید؟

برای درک نژادپرستی، ابتدا باید مفهوم «نژاد» را درک کنیم. این یک تحول نسبتاً جدید در تاریخ بشر است. هزاران سال است که مردم مردم را بر اساس نژاد دسته بندی نکرده اند. آن‌ها از تفاوت‌ها آگاه بودند و همه را برابر نمی‌دانستند، اما مفهوم نژاد واقعاً تا قبل از تجارت برده‌های فراآتلانتیک در قرن شانزدهم توسعه پیدا نکرد. برده داری قبلا وجود داشته است، اما بسیاری از مردم نگران پیامدهای اخلاقی این عمل هستند. آیا به بردگی گرفتن افراد دیگر قابل قبول بود؟ هنگامی که تقاضا برای کار برده در قرن هفدهم افزایش یافت، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی نیاز به توجیهی برای برده داری داشتند. آنها یکی را به شکل “نژاد” پیدا کردند.

پروفسور اندرو کوران در مقاله‌ای برای تایم توضیح می‌دهد که چگونه دانشمندان و فیلسوفان مشتاق توضیح فیزیکی و غیر مذهبی برای اینکه چرا مردم آفریقا با سفیدپوستان اروپایی متفاوت به نظر می‌رسند، بوده‌اند. این متفکران فقط به علم علاقه نداشتند: آنها به دنبال دلایلی بودند که چرا بردگی قابل قبول است. از طریق آزمایش ها و نظریه هایی که اکنون به عنوان شبه علمی شناخته می شوند، سفیدپوستان اروپایی و آمریکایی یک سلسله مراتب نژادی ایجاد کردند که سفیدپوستان را در بالا و سیاهپوستان را در پایین قرار می داد. دانشمندان و فیلسوفان استدلال می کنند که برخی از “نژادها” صرفاً برای برده شدن به دنیا آمده اند، و خلاف نظم طبیعی اشتباه است. توجیهات مذهبی نیز برای برده داری وجود داشت، اما ایده “نژاد” در همه آنها وجود داشت.

نژادپرستی چگونه شکل گرفت؟

در سال 1859، آخرین کشتی برده شناخته شده وارد ایالات متحده شد. پنج سال بعد، برده داری لغو شد. بریتانیا قبلاً برده داری را لغو کرده بود و عملاً به تجارت برده در اقیانوس اطلس پایان داده بود، اما نژادپرستی پایان نیافته بود. حتی کسانی که برای از بین بردن برده داری تلاش می کردند لزوماً فکر نمی کردند که سیاهان با سفیدپوستان برابر هستند. آنها فقط فکر نمی کردند برده داری خوب است. نژادپرستی همچنان به عقاید مردم نسبت به یکدیگر (و خودشان) و همچنین سیاست مهاجرت، سیاست اشتغال، مقررات مسکن و موارد دیگر شکل می‌داد.

در حالی که نژادپرستی آشکار دیگر در بسیاری از جوامع قابل قبول نیست، سیاست‌های قدیمی و نژادپرستی ناخودآگاه همچنان به نابرابری نژادی دامن می‌زند. بسیاری از مردم به جای اعتراف به میراث برده داری و دیگر بی عدالتی های گذشته، بر این باورند که نابرابری نتیجه تفاوت های نژادی ذاتی است. فرض بر این است که نژاد یک واقعیت بیولوژیکی است، که اینطور نیست. علم مدرن نشان می دهد که هیچ مبنای بیولوژیکی برای نژاد وجود ندارد. نژاد به عنوان یک ساختار سیاسی و اجتماعی پیچیده و همیشه در حال تغییر واقعی است، اما چیزی در DNA ما وجود ندارد که مردم را به گروه‌های نژادی تقسیم کند.

پنج نمونه از نژادپرستی چیست؟

نژادپرستی در بسیاری از اشکال ظریف و آشکار ظاهر می شود، پس چگونه آن را در زمان وقوع آن تشخیص می دهید؟ در اینجا پنج مثال وجود دارد که همه باید بدانند:

او ادعا می کند که نژاد را نمی بیند

نژادپرستی کوررنگ بر این باور غلط استوار است که چون نژاد واقعی نیست، هرگز نباید به نژاد فکر کنیم یا به آن اشاره کنیم. نژاد یک واقعیت بیولوژیکی نیست، اما همچنان به عنوان یک ساختار اجتماعی وجود دارد، و نژادپرستی قطعا واقعی است. کسانی که ادعا می‌کنند نژاد را نمی‌بینند، اغلب به تهاجم‌های خرد ادامه می‌دهند، که اقدامات یا اظهارنظرهایی غیرعمدی است که افراد را بر اساس نژاد به حاشیه می‌برند. آنها حتی ممکن است دیدگاه های آشکارا متعصبانه را بیان کنند در حالی که ادعا می کنند که این موضوع در مورد نژاد نیست. بر اساس مطالعه‌ای بر روی اثرات کوررنگی در یک محیط پزشکی، محققان دریافتند که پزشکانی که از ایدئولوژی کوررنگی استفاده می‌کنند، در واقع بیشتر از نژاد در تصمیم‌گیری‌های غربالگری و درمانی استفاده می‌کنند. با امتناع از دیدن نژادپرستی، افرادی که سعی در کوررنگ شدن دارند در نهایت از آن دفاع می کنند.

استفاده از توهین های نژادی و گسترش کلیشه های نژادی

توهین‌های نژادی و کلیشه‌های نژادی دو نمونه از بارزترین نمونه‌های نژادپرستی هستند. توهین کلمات و عبارات توهین آمیزی هستند که برای تحقیر و تبعیض علیه افراد یا گروه هایی از گروه های نژادی و قومی خاص استفاده می شوند. بسیاری از توهین‌ها به‌طور گسترده محکوم می‌شوند و حتی ممکن است سخنان نفرت‌انگیز باشند که چندین کشور آن را طبق قانون منع کرده‌اند. کلیشه های نژادی باورها یا تصوراتی تعمیم یافته درباره افراد بر اساس نژادشان هستند، و در حالی که بسیاری از آنها منفی هستند (یعنی گروه های خاصی مستعد رفتارهای خشونت آمیز یا جنایتکارانه هستند)، برخی مثبت تر هستند. کلیشه های منفی می توانند به ویژه مضر باشند زیرا منجر به تبعیض، طرد اجتماعی و آسیب روانی می شوند. حتی کلیشه‌های مثبت همچنان بی‌احترامی هستند، زیرا انتظارات بیش از حد ساده‌گرایانه را به مردم القا می‌کنند.

تبعیض علیه مردم بر اساس نژاد

تبعیض نژادی یکی از رایج ترین اشکال نژادپرستی است. به رفتار ناعادلانه و تعصب آمیز با افراد یا گروه ها بر اساس نژاد آنها اشاره دارد. در سرتاسر جهان در اشتغال، مسکن، آموزش، سیستم قضایی، مراقبت های بهداشتی و غیره خود را نشان می دهد. تبعیض نژادی اغلب ظریف است. برای تبعیض آمیز بودن قوانین و اعمال نیازی به ذکر نژاد نیست. به عنوان مثال، دختران سیاهپوست در ایالات متحده بیشتر با مجازات شدید انضباطی در مدرسه مواجه می شوند، اما هیچ تاییدی وجود ندارد که این به دلیل نژاد باشد. در سال 2014، یک نوجوان 12 ساله پس از نوشتن کلمه “سلام” روی کمد با اتهامات جنایی و اخراج مواجه شد، در حالی که همکلاسی سفیدپوست شرکت کننده مجازات ملایم تری دریافت کرد. هیچ سیاستی وجود نداشت که بگوید دختران سیاه پوست مجازات های سخت تری دریافت خواهند کرد، اما به هر حال این اتفاق افتاد. اعمال تبعیض‌آمیز همچنان می‌تواند تبعیض‌آمیز باشد حتی اگر به نژاد اشاره نشود.

تقسیم جامعه بر اساس نژاد

تقسیم جامعه بر اساس نژاد، که به عنوان «تفکیک نژادی» شناخته می‌شود، به معنای محدود کردن دسترسی به منابع، مؤسسات، خدمات و فرصت‌ها بر اساس نژاد افراد است. دو نمونه واضح، آپارتاید در آفریقای جنوبی و قوانین جیم کرو در جنوب آمریکا هستند. در هر دو، سیاه‌پوستان مجبور بودند در محله‌ها، مدارس، امکانات عمومی و بخش‌هایی از وسایل نقلیه عمومی زندگی کنند. در ایالات متحده، دکترین “جدا اما برابر” سعی در توجیه این تفکیک دارد، اما سیاه پوستان آمریکایی همیشه رفتار و خدمات بدتری داشته اند. در آفریقای جنوبی هم همین اتفاق افتاد. تقسیم جامعه بر اساس نژاد به قصد انباشت منابع برای نژادهای “برتر” و جلوگیری از اختلاط نژادها، نژادپرستانه آشکار است. حتی اگر همه چیز “جدا اما برابر” باشد، جداسازی اجباری همچنان نقض حقوق بشر است.

حذف افراد بر اساس نژاد

کشتن یک نفر بر اساس نژادش یک جنایت نفرت است. وقتی تعداد زیادی از مردم بر اساس نژادشان کشته می شوند، نسل کشی است. نسل کشی کشتار عمدی تعداد زیادی از مردم یک قوم یا ملت خاص به قصد نابودی کامل آنهاست. هولوکاست نمونه بارز این موضوع است. از آنجایی که یهودیان از نژادهای مختلف بودند، به یک نژاد تعلق نداشتند، اما نازی ها یهودیان را به عنوان یک نژاد جداگانه تعریف کردند. نژادپرستی یهودیان اولین گام در به حاشیه راندن و غیرانسانی شدن آنها بود. پس از اینکه نازی ها یهودیان را از انسانیت خارج کردند، آنها را جدا کردند، آنها را از جامعه منزوی کردند و سپس به طور سیستماتیک آنها را کشتند. هولوکاست نشان دهنده بدترین شکل یهودی ستیزی است که برای صدها سال وجود داشته است. اگرچه قبل از مفهوم مدرن ما از نژاد وجود داشت، بسیاری از کارشناسان آن را قدیمی ترین شکل نژادپرستی می نامند.

چگونه علیه نژادپرستی اقدام می کنید؟

نژادپرستی در همه جای دنیا وجود دارد. به افراد، جوامع و کل کشورها آسیب می رساند. در مورد آن جه می توانیم انجام دهیم؟ در اینجا سه ​​راه برای اقدام وجود دارد:

#1. دریابید که نژادپرستی چگونه است

درک یک مشکل اولین قدم برای حل آن است. وقتی صحبت از نژادپرستی می شود، جلوه های بسیار زیادی فراتر از توهین و تبعیض آشکار وجود دارد. بسیاری از اشکال نژادپرستی کاملاً غیرعمدی هستند، اما این تأثیر منفی آنها را نفی نمی کند. اگر می خواهید علیه نژادپرستی اقدام کنید، باید خود را تا حد امکان آموزش دهید. کتاب بخوانید، آهنگ بسازید، شعر بنویسید، در کلاس‌ها شرکت کنید، و از سازمان‌ها و فعالان عدالت نژادی که سال‌ها در مورد نژادپرستی تدریس کرده‌اند، بیاموزید. هنگامی که درک بهتری از نژادپرستی پیدا کردید، می توانید به طور مؤثرتری برای تغییر کار کنید.

#2. حمایت از تغییرات سیاست

نژادپرستی نهادینه شده شبکه پیچیده ای از سیاست ها، مقررات، قوانین و سایر سیستم هایی است که نژادپرستی را در هر سطحی از جامعه تقویت و تداوم می بخشد. تا زمانی که این سیستم ها تغییر نکنند، نژادپرستی همچنان وجود خواهد داشت حتی اگر مردم نگرش خود را در مورد نژاد و نژادپرستی تغییر دهند. برای اقدام، می‌توانید به سیاست‌ها و قوانین مترقی رأی دهید، از گروه‌های مدافع حمایت کنید، و مقررات را در محل کار، مدرسه یا سایر مؤسساتی که در آن عضو هستید، مرور کنید. اگر مطمئن نیستید از کجا شروع کنید، بررسی کنید که سازمان‌های عدالت نژادی چه توصیه‌هایی دارند.

#3. متعهد به تغییر شخصی

از آنجایی که نژادپرستی مشکل بزرگی است، دانستن نحوه برخورد با آن دشوار است. در پایان روز، تنها چیزی که می توانید کنترل کنید، خودتان هستید. حتی افرادی که فکر نمی‌کنند علیه هیچ گروهی نژادپرست هستند، به احتمال زیاد سوگیری‌های ناخودآگاه، کلیشه‌ها یا نژادپرستی درونی دارند. متعهد شوید که در زندگی خود تغییراتی ایجاد کنید، خواه این به معنای نگاه دقیق تر به باورها و تعاملات خود باشد یا زمانی که دیگران آن را بیان می کنند، نژادپرستی را فریاد بزنید. سطوح مسئولیت شخصی متفاوت است. اگر عضو یک گروه به حاشیه رانده باشید، تجربه شما با نژادپرستی – و نیاز شما به تغییر شخصی – با تجربه یک فرد سفیدپوست متفاوت خواهد بود. اغلب از اعضای گروه های نژادپرست انتظار می رود که بار پایان دادن به نژادپرستی را به تنهایی به دوش بکشند. همبستگی با گروه های دیگر، مراقبت از جامعه و مهلت برای پیشرفت طولانی مدت و پایدار ضروری است.

دیدگاهتان را بنویسید