فمینیسم معتقد است که همه جنسیت ها و جنسیت ها برابر هستند و شایسته فرصت های برابر هستند. فمینیسم به عنوان یک جنبش، مجموعه ای چند وجهی از ایدئولوژی های سیاسی، نظریه های اقتصادی و هویت های اجتماعی است که صدها سال را در بر می گیرد. بسیاری از کارشناسان برای ابهام زدایی از جنبش، فمینیسم را به چهار موج تقسیم می کنند. موج اول که بیشتر در انگلستان و آمریکا فعال بود، بر حق رای زنان متمرکز بود. موج دوم که سال ها بعد ظاهر شد، اولویت های دیگری داشت. در این مقاله به تاریخچه موج، ایده های اصلی و تاثیر آن خواهیم پرداخت.
فمینیسم موج دوم بر حقوق قانونی، اقتصادی و اجتماعی زنان متمرکز بود. اولویت های اصلی او شامل نقش های جنسیتی، حقوق باروری، استقلال مالی، برابری در محل کار و خشونت خانگی است.
تاریخ: موج اول و دوم فمینیسم
هیچ فمینیسم موج دومی بدون فمینیسم موج اول وجود نخواهد داشت. در حالی که این اصطلاح در سال 1968 ابداع شد، فمینیسم موج اول در قرن 19 و اوایل قرن 20 در غرب فعال بود. موج دوم فمینیسم در دهه 1960 آغاز شد.
فمینیسم موج اول درباره چه بود؟
فمینیسم موج اول بر حقوق قانونی، به ویژه حق رأی یا «حق رأی» تمرکز داشت. در سال 1848 کنوانسیون Seneca Falls برگزار شد. در آنجا سیصد نفر گرد هم آمدند تا درباره برابری جنسیتی و اینکه جنبش باید روی چه چیزی تمرکز کند، بحث کنند. در اوایل، فمینیسم ارتباط تنگاتنگی با جنبش های اعتدال گرایی و الغا داشت، اما در حالی که فعالان سیاهپوست مانند فردریک داگلاس و آیدا بی. ولز-بارنت هم با جنبش های فمینیستی و هم با جنبش های حقوق مدنی کار می کردند، اعتقادات و علایق زنان سفیدپوست بر فمینیسم از دوران حکومت فمینیستی تسلط داشت. موج اول در سال 1920، متمم نوزدهم به قانون اساسی ایالات متحده اضافه شد که به زنان حق رأی داد. در سال 1928، زنان در بریتانیا از حق رای برابر برخوردار شدند.
چه چیزی باعث موج دوم شد؟
استعاره “امواج” ناقص است زیرا نادیده می گیرد که جنبش های فمینیستی چقدر پیچیده بوده اند، اما به طور کلی، موج دوم فمینیسم در دهه 1960 آغاز شد و دو دهه ادامه یافت. به لطف موج اول، زنان به طور قابل توجهی از حقوق قانونی بیشتری مانند حق رأی و حقوق مالکیت برخوردار بودند. با این حال، نابرابری جنسیتی همچنان ادامه دارد. در سال 1949، نویسنده فرانسوی سیمون دوبوار، کتاب پیشگامانه «جنس دوم» را نوشت که این ایده را به چالش کشید که زیستشناسی تفاوتهای بین دو جنس را تعیین میکند. او استدلال می کند که ساختارهای اجتماعی جنسیت منجر به این دیدگاه می شود که زنان پست تر هستند.
ایدههای «جنس دوم» برای سالها در محافل فمینیستی طنینانداز شد و در سال 1963 بتی فریدن «مستیک زنانه» را نوشت. این کتاب به انتقاد از این باور رایج می پردازد که زنان تنها به عنوان مادران و همسران خانه نشین می توانند تحقق پیدا کنند. در واقع، بسیاری از زنان ناراضی بودند. در حالی که ایدههای فرویدی جدید و یا حتی بهویژه بدیع نبودند، راز زنانه دامنه وسیعی داشت. کتابهای فرویدین و دوبووور، همراه با رویدادهایی مانند در دسترس بودن قرصهای ضد بارداری خوراکی، جنبش حقوق مدنی، و قوانینی مانند قانون پرداخت برابر در سال 1963، ستون فقرات فمینیسم موج دوم را تشکیل دادند.
ایده های اصلی فمینیسم موج دوم چه بود؟
فمینیسم موج اول بر حقوق قانونی متمرکز بود، اما فمینیست های موج دوم نگران چه بودند؟ در اینجا به پنج ایده اصلی این جنبش اشاره می کنیم:
نقش های جنسیتی سنتی زنان را محدود می کند
رأیدهندگان موج اول فمینیسم بر گسترش نقشهای جنسیتی یا به چالش کشیدن کلیشهها متمرکز نبودند. اکثر زنان با معیارهای امروزی بسیار محافظه کار بودند. این باور که همسر و مادر بودن هدف نهایی یک زن است، دهه ها است که وجود داشته است. در دهه 1950، زنان برای ازدواج، بچه دار شدن و مراقبت از خانه در زمانی که شوهرانشان کار می کردند تحت فشار قرار گرفتند. در ایالات متحده، حتی با تبلیغات جنگ سرد ادغام شد، که اعلام می کرد خانواده هسته ای (شوهر، زن و فرزندان) چیزی است که به آمریکا نسبت به کمونیست ها برتری می دهد. اگرچه زنان از نظر فنی میتوانستند کار کنند (و بسیاری این کار را میکردند، بهویژه زنان رنگینپوست)، به همین دلیل کمتر «زنانه» دیده میشدند.
فمینیسم موج دوم کلیشه ها را به چالش کشید و صدای زنانی را داد که در نقش های جنسیتی سنتی عمل نمی کردند. بسیاری از زیرگونههای فمینیسم در این دوران پدیدار شدند و برخی میگویند تا زمانی که خانواده، مالکیت خصوصی و خود دولت از بین نرود، زنان نمیتوانند آزاد شوند. دیگران از ایدئولوژی های کمتر افراطی حمایت می کردند، اما همه فعالان به شدت علاقه مند به تحلیل این بودند که چگونه نقش های جنسیتی زنان را محدود می کند.
حقوق باروری برای برابری ضروری است
حقوق باروری موضوع دیگری بود که فمینیست های موج اول زمان زیادی را صرف آن نکردند. با این حال، موج دوم حقوق باروری را به یکی از ارکان خود تبدیل کرد. آزادی انتخاب در مورد بدن خود و توانایی تصمیم گیری در مورد کودکان، سلامت باروری و موارد دیگر پیامدهای بسیار زیادی برای زندگی فرد دارد. اگرچه سقط جنین همیشه انجام می شد، اما زمانی در بیشتر نقاط جهان غیرقانونی بود. به عنوان مثال، یک قانون در سال 1861 در انگلستان، سقط جنین یا اقدام به سقط جنین خود را جرمی اعلام کرد که مجازات آن حبس ابد است.
فمینیست های موج دوم بر سلامت باروری و حقوق سقط جنین تمرکز کردند. در سال 1960، سازمان غذا و داروی ایالات متحده اولین قرص ضد بارداری تولید شده در جهان را تایید کرد. در سال 1973، دادگاه عالی حکم داد که قانون اساسی از حق سقط جنین حمایت می کند. در سرتاسر جهان، فمینیستها برای قوانینی لابی کردند که از حقوق باروری حمایت میکرد و آنها را گسترش میداد، ادبیاتی را توزیع میکرد که زنان و خانوادههایشان را آموزش میداد، و شبکههایی ایجاد کردند که از سلامت باروری و عدالت حمایت میکرد.
زنان شایسته استقلال مالی هستند
مفهوم کارت های اعتباری که به شما امکان می دهد کالاها و خدمات را بخرید و بعداً پرداخت کنید، از زمان های قدیم وجود داشته است، اما اعتبار آن طور که می دانیم نسبتاً جدید است. در سال 1950، اولین کارت اعتباری جهانی توسط Diners Club وارد شد. در ابتدا برای پرداخت هزینه غذا در رستوران استفاده می شد، اما به زودی به سایر خدمات گسترش یافت. تا سال 1953، کانادا، مکزیک، کوبا و بریتانیا کارت عضویت Diners Club را پذیرفتند. امریکن اکسپرس اولین کارت شارژ پلاستیکی را در سال 1958 منتشر کرد. کارت های اعتباری راحت بودند زیرا نیاز به حمل پول نقد یا دسته چک را در همه جا خاتمه می دادند. مصرف کنندگان همچنین می توانند تا زمانی که بدهی خود را پرداخت نکنند، پرداخت را به تاخیر بیاندازند.
کارت های اعتباری زمانی که برای اولین بار منتشر شدند در دسترس همه نبودند. اگر زنی کارت اعتباری میخواهد، به مردی نیاز دارد که امضا کند. به نام او هم نبود، حتی اگر او بود که تمام پرداخت ها را انجام می داد. زنان برای بانک ها «خطرناک تر» در نظر گرفته می شدند. در ایالات متحده، قانون فرصت های اعتباری برابر در سال 1974 این تبعیض را غیرقانونی کرد، در حالی که بریتانیا قانون مشابهی را در سال 1975 تصویب کرد.
محل کار باید برابر باشد
زنان همیشه کار کردهاند، اما کارشان از نظر تاریخی کم ارزش بوده است. آنها همچنین از مشاغل خاصی بر اساس تحصیلات یا توانایی درک شده محدود شدند. در طول جنگ جهانی دوم، زمانی که مردان مشاغل خود را ترک کردند تا بجنگند، زنان در ایالات متحده و بریتانیا جای خود را به عنوان مکانیک، مهندس و سایر نقش های “مردانه” گرفتند. با پایان یافتن جنگ، بسیاری از زنان مشاغل خود را ترک کردند – یا اخراج شدند – اما ثابت کرده بودند که می توانند به اندازه مردان موفق عمل کنند. فمینیسم موج دوم مشاغل زنان را در اولویت قرار داد.
بر اساس مقاله آرشیو شده نیویورک تایمز در سال 1973، زنان در دهه 1960 در مجموع مشاغل ایالات متحده به 2000 دست یافتند. در برخی مشاغل مانند حسابداری نیمی از افزایش را به خود اختصاص می دهند. آنها با همکاران و کارفرمایان سکسیست ملاقات کردند. کلمه “سکس” در قانون حقوق مدنی در سال 1964 گنجانده شد که راه را برای شکایت علیه تبعیض جنسی در استخدام باز کرد. فمینیست ها هنوز با یک نبرد روبرو هستند. تا سال 1978 اخراج زنی در صورت باردار شدن قانونی بود. فمینیسم موج دوم برای برابری و ایمنی در محیط کار از طریق حمایت های قانونی در برابر آزار و اذیت و تبعیض و همچنین دستمزد بهتر مبارزه می کند.
خشونت خانگی یک مشکل جدی است
سالها خشونت علیه زنان نه تنها نادیده گرفته شد، بلکه عادی شد. کتک زدن مرد به همسرش برای «مصالح» حق او محسوب می شود. اگرچه خشونت بیش از حد یا مخرب تشویق نمی شد، اما این جنایت علیه جامعه بود، نه جنایت علیه خود زن. تا سال 1920، تمام ایالت های آمریکا کتک زدن همسر را غیرقانونی اعلام کردند، اما مجازات ها عمدتاً ملایم بود. در دهه 1960، زنان به میزان قابل توجهی از حقوق بیشتری برخوردار بودند، اما دامنه و مقیاس خشونت خانگی به رسمیت شناخته نشد.
موج دوم فمینیسم با باز کردن پناهگاههای تجاوز جنسی و مراکز بحران توجه را به خشونت خانگی و اشکال مختلف آن جلب کرد. در سال 1972، اولین خط تلفنی تجاوز جنسی در واشنگتن افتتاح شد. سال بعد، واژه خشونت خانگی برای اولین بار در سخنرانی در پارلمان بریتانیا استفاده شد. فمینیست ها نیز برای تغییر در قانون فشار آوردند. قبل از دهه 1970، تجاوز زناشویی در هر بخش از ایالات متحده قانونی بود. میشیگان و دلاور تا حدی آن را در سال 1974 ممنوع کردند. در سال 1993، این یک جنایت در سراسر ایالت بود.
تأثیر فمینیسم موج دوم چه بود؟
فمینیسم موج دوم بر اساس میراث موج اول بنا شد تا جایگاه زنان را در جامعه از طریق فرهنگ، قانونگذاری و پیروزی های دادگاه تغییر دهد. در حالی که فمینیست های موج اول بر حقوق رای و حقوق مالکیت برای گروه کوچکی از زنان تمرکز داشتند، فمینیست های موج دوم برای گسترش تعریف زن، تضمین حقوق باروری، افزایش استقلال مالی، بهبود برابری در محیط کار و مقابله با خشونت خانگی مبارزه کردند. .
علیرغم پیروزی های فراوان، برخی از کارشناسان معتقدند که کار فمینیسم موج دوم هرگز به پایان نرسید. اصلاحیه حقوق برابر که برای اولین بار در سال 1923 پیشنهاد شد، به اختلافات حقوقی بین زن و مرد در مورد شغل، دارایی، طلاق و موارد دیگر پایان داد. این تمرکز اصلی جنبش فمینیستی موج دوم بود، اما در نهایت به تصویب نرسید. فمینیسم موج دوم نیز در آن زمان (و امروز) به دلیل عدم توجه به نیازها و مبارزات زنان رنگین پوست مورد انتقاد قرار گرفت. فمینیست هایی مانند آدری لرد، آنجلا دیویس و بل هوکس اغلب درباره این بیگانگی بحث می کنند، که با طبقه و جنسیت و همچنین نژاد تلاقی می کند. کار آنها و بسیاری از فعالان دیگر، عمدتاً مرحله بعدی فمینیسم را نشان داد: موج سوم دهه 1990.